ماجرای ازدواج دوست من با یک دختر پولدار!!

کی از دوستام با یه دختر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که ۵ ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه، دختره هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!!
از فردای اون روز نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش!
من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم، ۱۰ جور خودکار واسش عوض کردم، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش…، چایی ریختم روش و گل گذاشتم لای برگه ها و…
اونم تا میتونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ دختری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و …

بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن طرف، دفتر خاطرات رو بُرد تقدیم ایشون کرد… دختره در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سرش کوبید و گفت: منو چی فرض کردی؟ اینکه سالنامه ۱۳۹۰ هست!! تو ۵ ساله داری تو این خاطره می نویسی؟ و اینگونه بود که دوست من هنوز مجرد است.

نظرات 3 + ارسال نظر
f... سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:24 ب.ظ http://yekroozbadazoo.blogsky.com

azizam delam vase dustet sooookhtdustam ba addresse jadid link shodi

نینا سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ب.ظ http://namakdon1362.blogfa.com

وبلاگ جدیدمبارک
تووبلاگ عوض کن من قالب وبلاگ...اگه قراره فیلترشه بگومن نیام!امان ازاین ماجراها..بیچاره به دخترای پولدار

محمد امین شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ب.ظ http://www.amin66.blogsky.com/

همینه دیگه.
اگه بخوای مخ یه دختر پولدارو برا ازدواج بزنی باید همه جوانب رو در نظر بگیری.
چرا نیومدی با خودم مشورت کنی؟؟؟

این دفعه میام با شما هم یه مشورتی می کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد