همون قدیما ...
سعی میکردیم کلید لامپ و مهتابی رو به حالت تعادل نگه داریم !
در یخچالو آروم می بستیمش و نگاه می کردیم ببینیم چه موقع چراغ داخلش خاموش میشه!
سعی میکردیم دو قطب هم نام دو آهن ربا رو به هم نزدیک کنیم !
تخته پاک کن کلاسو میشستیم، تخته سیاه رو تمیزش میکردیم فکر میکردم آینه شده، بعد 2 دقیقه معلوم میشد چه گندی زدیم !
بهمون میگفتن قراره بازرس بیاد، ولی ما هیچ وقت ندیدیمش !
مچ دستمون رو گاز میگرفتیم، این میشد ساعتمون !
قبل امتحان از رفیقمون می پرسیدیم چقدر خوندی؟ میگفت هیچی.. دلمون پر از شور و شعف میشه !
با خودکار، نوار های ضبط صوت رو جلو و عقب می بردیم !
سلام عزیز دل.
خوبی؟
اره یادش بخیر منم چند تاشو انجام دادم.