صبور باش

این داستانی حقیقی است که اتفاق افتاده .


مردی از خانه بیرون آمد تا نگاهی به وانت نوی خود بیندازد و کیف کند ناگهان با چشمانی حیرت زده پسر سه ساله خود را  دید که شاد و شنگول با ضربات یک چکش رنگ براق ماشین را نابود می کند .
مرد بطرف پسرش دوید ، او را از ماشین دور کرد و با چکش دست های پسر بچه را برای تنبیه او خرد و خمیر کرد .
وقتی خشم پدر فرو نشست با عجله فرزندش را به بیمارستان رساند .
هرچند که پزشکان نهایت سعی خود را کردند تا استخوان های له شده را نجات دهند اما مجبور شدند انگشتان هر دو دست کودک را قطع کنند .
وقتی که کودک به هوش آمد و باندهای دور دست هایش را دید با حالتی مظلوم پرسید
- انگشتان من کی در میان ؟
پدر به خانه برگشت و خودکشی کرد .
 
دفعه دیگری که کسی پای شما را لگد کرد و یا خواستید از کسی انتقام بگیرید این داستان را به یاد آورید .
قبل از آنکه با کسی که دوستش می دارید صبر خود را از دست بدهید کمی فکر کنید .
وانت را می شود تعمیر کرد . انگشتان شکسته و احساس آزرده را نمی توان ترمیم کرد .
در بسیاری از موارد ما تفاوت بین شخص و عملکرد او را متوجه نمی شویم .
ما فراموش می کنیم که بخشیدن با عظمت تر از انتقام گرفتن است .


مردم اشتباه می کنند

ما هم مجاز هستیم که اشتباه کنیم

ولی تصمیمی که در حال عصبانیت می گیریم

تا آخر عمر دامان ما را می گیرد .


نظرات 6 + ارسال نظر
محمد امین پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ق.ظ http://amin66.blogsky.com

سلام
اینو شنیده بودم که بچه رو ماشین خط کشیده بود ،نوشته بود بابا دوسِت دارم.

نه عزیزم ،اون فرق فوکوله

انکشت دونه جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:12 ق.ظ http://badbadak-baz.blogfa.com

سلام؛خوبین؟ دست شما درد نکنه آموزنده بود. یکی بیا اعصاب من و خرد کنه میخوام ببینم تو اعصبانیت به جز سکوت کردن کار دیکه ای هم بلدم

رفیق جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ق.ظ

با محمد امین موافقم منم اونجوری شنیده بودم

آخه بچه سه ساله بلده بنویسه بابا دوست دارم ؟
پسر کمی فکر کن ....

محمد امین جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ق.ظ http://amin66.blogsky.com

صبر کجا بود؟؟
تو ای دوره زمانه برا ادم صبر میمانه؟؟
دفه اخرت باشه ها ،ای دف با سر میام تو صورتت.
اعصاب نَریمان.

محمد امین جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:53 ب.ظ http://amin66.blogsky.com

تو کامنت اولم نوشتم: بچه ای که بتانه بنویسه عقلش میرسه که نباید رو ماشین خط بکشه.
بعد پشیمان شدم پاکش کردم.

تو اونی که ما خواندیم حرفی از سن دسال بچه نبود.

محمد امین جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ب.ظ http://amin66.blogsky.com

تو فک کردی همه مثل خودتن که تو سن 15 سالگی نوشتن یاد بگیرن؟؟؟

کافر همه رو به کیش خویش پندارد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد